دنیا و آخرت

عمر ملعون گفت: اضافه براین چون شما به سرزمینی می‌روید که آنها را همانند زمزمه زنبور قرآن است پس به شما میگویم آنها را سرگرم نمودن به احادیث از زمزمه قرآن بازشان ندارید و هرچه کمتر از رسول الله صلی الله علیه و اله نقل روایت کنید که من هم با شما شریک هستم.
وبه دین ترتیب هنگامی‌که قرظه در محلی که باید وارد شد و به او گفتند: برای ما حدیث بگو. گفت: عمر ملعون ما را از نقل حدیث نهی کرده است.
و در دیگر روایت چنین آمده که چون ابوموسی را به عراق اعزام کرد به وی گفت: تو در میان قومی‌می‌روی که در مساجد آنان همانند زمزمه زنبور عسل صدای قران طنین انداز است پس آنها را به حال خود واگذار و به حدیث سرگرمشان مکن و من خود در این کار با تو شریک هستم.
نیز عروه روایت کرده است که: عمر ملعون در صدد برآمد سنن را بنویسد. پس از صحابه استفتاء کرد و آنها رای موافق دادند اما عمر ملعون همچنان دست به دست میکرد و استخاره می‌نمود تا پس از یک ماه تصمیم خود را بدین گونه اعلام کرد که: من میخواستم سنن را بنویسم ولی به یاد قومی‌افتادم که قبل از شما کتاب نوشتند و با آن در آمیختند و کتاب اصلی را ترک کردند. و سوگند به خدا من کتاب خدا را با چیزی در نمی‌آمیزم. و بدین ترتیب نوشتن سنن و احادیث پیامبر (ص) را همانند نقل زبانی ممنوع و تعطیل اعلام نمود.
ابن سعد با ذکر سند از قاسم ابن محمد روایت کرده است که گفت: در عهد عمر ملعون احادیث فراوان شد. پس مردم را قسم داد که نوشته‌های حدیثی را بیاورند. و چون آوردند دستور داد آنها را بسوزانند...وهمه را به آتش کشیدند.
آقا امیرالمومنین علیه السلام از نخستین روز درگذشت پیامبر (ص) به تدوین پرداخت و به همین دلیل مرجع صحابه از جمله عمر ملعون گردید.
و این بعد علمی‌آقا امیرالمومنین علیه السلام در جهت تدوین با بعد دینی فقهی سیاسی اقتصادی او (در مورد توزیع حقوق) تقویت شد. (الامام جعفربن الصادق ص25نیزص185)
به روایت ابن ابی حاتم عمر ملعون، عبدالله بن مسعود ، ابودرداء و ابو مسعود انصاری را احضار نمود و گفت: از چه رو این چنین بطور فراوان از رسول خدا (ص) حدیث نقل میکنید پس آنها را در مدینه حبس کرد تا زمانیکه که از دنیا رفت و در روایت دیگر ابن مسعود-ابوذر-ابودرداء و عقبه بن عامر ذکر شده است.
(کتاب المجروحین 1/25)
و در روایت حاکم آمده است که عمر ملعون ابن مسعود-ابودرداء و ابوذر را به خاطر نقل احادیث رسول خدا مورد عتاب و اعتراض قرار داد و به گمانم آنان را در مدینه حبس و بازداشت کرد تا وقتی که از دنیا رفت.
(مستدرک حاکم 1/110).
و در روایت ابن ابی شبیه و ذهبی آن سه نفر محبوس و بازداشت شده ابن مسعود و ابودرداء و ابومسعود انصاری بودند.
و در روایت متقی از ابن عساکر آمده: که عمر ملعون نمرد تا وقتی که فرستاد اصحاب رسول الله (ص) را از اطراف جمع کردند و آنها عبدالله ابن حذاقه و ابودرداء و ابوذر و عقبه بن عمر بودند پس گفت: این احادیث چه باشد که شما آنها را از رسول الله صلی الله علیه و اله در اطراف شایع کرده اید!؟
گفتند: آیا تو ما را از ایراد آنها نهی میکنی؟
گفت: نه بمانید نزد من. نه به خدا قسم نباید تا من زنده ام از من مفارقت کنید. چه ما آگاه تر و اعلم هستیم. میگریم و رد میکنیم. پس از وی جدا نشدند تا مرد.
نیز در روایتی آمده است که عمر ملعون با ابوموسی اشعری هم این چنین رفتار کرد در صورتیکه نامبرده به نظر وی عادل بود. عمر ملعون به ابوهریره گفت: نقل حدیث از رسول الله صلی الله علیه و اله را ترک کن و گرنه تو را به سرزمین دوس ملحق خواهم کرد.
و به کعب الاحبار گفت: اگر نقل حدیث از او (یعنی از پیامبر (ص)) را ترک نکنی تو را به سرزمین قرده ملحق خواهم ساخت. (10)
ابن سعد و ابن عساکر روایت کرده اند که عثمان ملعون بر فراز منبر گفت: حلال نیست برای کسی روایت کند حدیثی را که در عهد ابوبکر و عمر ملعون شنیده نشده. چه من باکی ندارم از اینکه حدیث کرده شوم از رسول الله صلی الله علیه و اله که من از صحابه پر ظرفیت در امر حدیث نیستم... .
ابوجحانی مزنی روایت نموده که: معاویه ملعون گفت بر حذر باشید از احادیث جز حدیثی که در عهد عمر ملعون متداول بوده، چه عمر ملعون مردم را در رابطه با نقل حدیث از خدا می‌ترسانید.
حقیقت این است که انها می‌ترسیدند که احادیث فضائل مولا امیرالمومنین علیه السلام در جامعه پخش شود و دیگر کسی به غاصبین خلافت اعتنایی نکند.
انگار می‌ترسیدند که خطبه حضرت رسول (ص) در روز غدیر پخش شود و مردم بفهمند که پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) غاصبین خلافت را به صراحت لعن و نفرین کرده اند.
سخنان پیامبر اکرم (ص) در رابطه با حدیث و سنت
ای مردم من به تحقیق در میان شما به جا میگذارم چیزهایی را که اگر بدان چنگ زنید هیچگاه گمراه نخواهید شد: کتاب خدا وسنتم)
کسی که از سنت من اعراض نماید از من نخواهد بود.
در حدیثی گفته شد یا رسول الله صلی الله علیه و اله خلفای بعد از شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: آنهایی که احادیث و سنت مرا احیاء و روایت میکنند و آنها را به مردم می‌آموزند
.
1-تذکره الحفاظ،محمودابوریه ص5 بنقل از حاکم--کنزالعمال 10/285 -- الاضواء پاورقی ص49--تاریخ الفقه الاسلامی،دکتر محمد یوسف ص172--الامام جعفرالصادق،مستشار عبدالحلیم جندی ص185
2- سنن دارمی‌1/85--سنن ابن ماجه 1/16--معجم اوسط،طبرانی 3/7شماره 2003 و ص72 شماره 2138--مستدرک حاکم 1/102--جامع بیان العلم،قرطبی 2/147-- ابن ابی الحدید 12/93--الاضواء ابوریه ص55--تاریخ فقه الاسلامی‌دکتر محمد یوسف ص101
3-تاریخ ابن کثیر 8/107 با اعتراف به معروفیت آن از عمر