loading...

دنیا و آخرت

بازدید : 535
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 1:38

سفیانی، پس از ظهور حضرت در مکه لشکری را گسیل می‌دارد که حضرت را به قتل برساند. از طرف دیگر حضرت به همراه وزیرشان به مدینه تشریف میبرند . حضرت وقتی از حرکت لشکر سفیانی خبردار می‌شوند از مدینه به سمت مکه حرکت می‌کنند و در بین راه، در زیر درختی تیره رنگ برای استراحت می‌نشینند. در این هنگام حضرت جبرئیل علیه السلام به صورت مردی از قبیله کلب به نزد ایشان می‌آیند و میفرمایند : ‌ای بنده خدا در اینجا چه کار می‌کنی؟ حضرت جواب می‌دهند: ‌ای بنده خدا منتظرم تا امشب بعد از عشا به سوی مکه حرکت کنم ناگهان حضرت جبرئیل علیه السلام می‌خندند و از خنده ایشان حضرت مهدی عج حضرت جبرئیل علیه السلام را می‌شناسند. سپس یکدیگر را در اغوش کشیده و روبوسی میکنند حضرت جبرئیل علیه السلام اسبی را برای حضرت مهدی عج آماده می‌کنند آنرا براق می‌گویند ایشان بر اسب سوار می‌شوند تا اینکه به کوه رضوی می‌آیند و سپس عهد نامه‌ای را که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) وحضرت اقا امیرالمومنین (علیه‌السلام) برای ایشان نوشته بوده‌اند را برای مردم می‌خوانند... لشکر سفیانی هم به مدینه رفته و تا سه روز و سه شب در آنجا کشتاری وسیع و بی‌رحمانه به راه انداخته و چون حضرت مهدی (علیه‌السلام) را پیدا نمی‌کنند خیل عظیم لشکر که برخی تعداد آنها را صد و هفتاد هزار نفر و برخی دیگر دوازده هزار نفر و برخی هم سیصد هزار نفر ذکر کرده‌اند به طرف مکه روانه می‌شوند و به بیابانی به نام بیداء می‌رسند و در آنجا اطراق می‌کنند. اتفاقا چوپانی هم از آنجا عبور می‌کند که وقتی چشم او به این لشکریان می‌افتد با خود می‌گوید: وای بر مردم مکه از این بلایی که این لشکر بر سر آنها خواهد آورد.. در این هنگام حضرت جبرئیل علیه السلام با بال خود به اذن خداوند عز وجل چنان ضربه‌ای به زمین می‌زند که هیچ‌کس از آنها نجات پیدا نمی‌کند و زمین دهان باز کرده و تمام آنها را با همه ابزار و ادوات جنگیشان می‌بلعد. هم‌چنان که اقا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: زمانی که سپاه سفیانی در راه مکه قرار می‌گیرند در سرزمین بیداء توقف می‌کنند. در این هنگام زمین آنها را فرو می‌برد. در آنجا ندا داده می‌شود که: «و‌‌‌‌ای کاش می‌دیدی هنگامی‌را که وحشت زده‌اند [آنجا که راه] گریزی نمانده است و از جایی نزدیک گرفتار آمده‌اند.»
و این جای نزدیک یعنی از پاهایشان گرفته می‌شوند. در روایات امده استکه دو نفر از این سپاه باقی می‌مانند به نام بشیر و نذیر که صورت‌هایشان به خاطر سیلی محکمی‌که حضرت جبرئیل علیه السلام به این دو میزند به پشت سرشان بر می‌گردد. امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرمایند این آیه در رابطه با آنها نازل شده است که:
ای کسانی که کتاب (خداوند) به شما داده شده! به آنچه (بر پیامبر (ص) نازل کردیم و هماهنگ با نشانه‌هایی است که با شماست ایمان بیاورید پیش از آنکه صورت‌هایی را محو کنیم و سپس به پشت سر بازگردانیم.»
پس از آنکه چوپان گله‌اش را باز می‌گرداند می‌بیند هیچ‌کدام از لشکریان نیستند و بسیار تعجب می‌کند که چگونه ممکن است لشکر به این بزرگی به این سرعت عبور کرده باشند. پس از جست‌وجو می‌بیند که نیمی‌از یک لباس داخل زمین و نیمی‌دیگر بیرون زمین می‌باشد و می‌فهمد که اینها درزمین فرو رفته‌اند. این چوبان نفر سومی‌می‌باشد که با بشیر و نذیر تفاوت دارد.
یکی از بازماندگان که در روایات با صفت «بشیر» معرفی شده است به طرف حضرت مهدی عج می‌رود و وقتی به مکه می‌رسد که حضرت مهدی (علیه‌السلام) در مسجد‌الحرام و در کنار کعبه تشریف فرما هستند. او در حالی که صورتش به عقب برگشته است در حضور حضرت می‌ایستد و عرض می‌کند: من بشیر هستم فرشته ای به من فرموده است که محضر شما شرفیاب شوم و به هلاکت لشکریان سفیانی، شما را بشارت دهم. همه آنها در سرزمین بیداء در زمین فرو رفتند.
حضرت می‌فرمایند جریان خودت و برادرت را نقل کن. عرض می‌کند که من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم که شهرها را از دمشق تا زوراء و هم‌چنین شهر کوفه را ویران کردیم. آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و سپس از مدینه با سپاهی مجهز به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم حرکت کردیم. چون به سرزمین بیداء رسیدیم مقداری در آنجا توقف کردیم. ناگاه صدایی بلند شد و گفت: ‌ای سرزمین بیداء ستمگران را در کام خویش فرو ببر و هلاک کن.
پس تمام سپاهیان در کام زمین فرو رفتند و فقط من و برادرم باقی ماندیم که ناگهان فرشته‌ای نمایان شد و به صورت من و برادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد به طرف سفیانی برود و خبر هلاکت لشکرش را به او بدهد و به من هم دستور داد به نزد شما بیایم و بشارت هلاکت لشکر سفیانی را به شما برسانم و به دست شما توبه کنم که خدا توبه من را خواهد پذیرفت. سپس حضرت توبه او را می‌پذیرد و دست مبارکشان را بر صورت وی می‌کشند و‌‌ان‌شخص به حالت اول بازگردیده با حضرت بیعت می‌کند و همراه ایشان خواهد بود.

نیو بارون نیو بارون نزن سر چاک زخمم او
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی